? روز پيش اتفاق افتاد
خبر نه عشقي بود نه جنايي...
غمگين بود مثل خودم:
«لب تاپ را دزد برد!»
همه شعرهايم، داستان هايم، مقاله هايم، رمان نيمه تمامم، مطالب شماره ? مجله و... به همراه لب تاپ نابود شد
? سال زندگي ام
سه كتاب آماده چاپم
تقصير خودم بود كه هيچ كپي از هيچ چيز نگرفتم
تقصير بودم كه زندگي ام فقط يك چيز داشت
كه فقط يك چيز برايم مانده بود:
ادبيات
كه نابود شد!!
الان نه مي خواهم ديگر خودكشي كنم
نه بروم سراغ زندگي معمولي...
فقط نياز به كمك دوستانم دارم
جز شعرها و مقالاتي كه در خود وبلاگم و آرشيوش هست و كتاب هاي چاپ شده ام چيزي برايم نمانده
اگر هر مطلب
هر شعر
هر داستان
هر مقاله
هر مصاحبه
هر عكس
و هر چيز ديگري از من داريد يا دوستانتان دارند
خواهش مي كنم لطف كرده و به من برسانيد
پيشاپيش ممنونم
در اين روزهاي بد فقط شما دوستان را دارم
و كنار پنجره اي زير آب منتظرم...